با نگاهی به یک دهه گذشته میتوان ادعا کرد حدود ۱۰ سال فوقالعاده پربار برای فیلمهای اکشن سپری شده است.
گروه فرهنگ و هنر: با نگاهی به یک دهه گذشته میتوان ادعا کرد حدود ۱۰ سال فوقالعاده پربار برای فیلمهای اکشن سپری شده است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از دیجیکالا مگ، گرچه میتوان به انتخاب مجموعه گستردهای از فیلمهای اکشن در سراسر جهان دست زد اما در این نوشته صرفا قصد داریم ۱۰ اکشن هالیوودی برتر این دهه را معرفی کنیم. آثاری با بدلکاریهای پیشرفته، تعقیب و گریزهای نفسگیر، صحنههای بهیادماندنی مبارزه و جلوههای ویژه تاثیرگذار.
هشدار: ممکن است در فرایند معرفی فیلمها برخی از جزییات داستانی لو برود.
۱۰- بلوند اتمی (Atomic Blonde)فیلم سینمایی
«بلوند اتمی» درباره یک مامور مخفی MI6 است که به برلین فرستاده میشود تا به پرونده قتل یک مامور مخفی دیگر رسیدگی کرده و به لیست مفقود شدهای از مامورین دوجانبه دسترسی پیدا کند. این اثر جاسوسی و اکشن آمریکایی به کارگردانی
دیوید لیچ سال ۲۰۱۷ اکران شد. بازیگرانی چون
شارلیز ترون،
جیمز مکآووی و
جان گودمن از بازیگران اصلی این فیلم سینماییاند.
بلوند اتمی ماجراهای تودرتویی دارد به شکلی که تعریف کردن جزییات داستانی آن دشوار به نظر میرسد. به هر حال با توجه به خط اصلی داستان میشود گفت
شارلیز ترون در
بلوند اتمی نقش یک مامور چندجانبه را به عهده دارد.
بلوند اتمی از آن دست فیلمهایی است که نشان میدهد قرار نیست تمام فیلمهای اکشن لزوما از قواعدی خاص و از پیشتعیینشده پیروی کنند.
بلوند دنیای جذاب خودش را دارد و لحظات متفاوتی میآفریند.
شارلیز ترون روشهای مبتکرانهای برای انجام هر عملیات دارد و به دلیل همین خلاقیتها تجربیاتی خلق شده که پیش از این کمتر دیدهایم.
بلوند اتمی در حال و هوای دهه ۱۹۸۰ میلادی میگذرد، موسیقی نسبتا پرحجمی در آن به کار رفته و
شارلیز ترون بازیگر اصلی فیلم ایفای نقش فیزیکی بسیار جدی و پررنگی در فیلم داشته که در مجموع آن را به یک فیلم اکشن تماشایی در میان فیلمهای اکشن دهه اخیر تبدیل میکند.
درباره
ترون باید به این نکته هم اشاره کنیم که بعد از
بلوند اتمی میتوان شخصیتی که او آفریده را در میان نقشهای بهیادماندنی دیگر اکشنهای هالیوودی در نظر گرفت. همانطور که اشاره شد
شارلیز ترون تلاش کرده با ایفای نقشی متفاوت در این فیلم حضور پیدا کند و تا حد ممکن از تقلید نمونههای شاخص این ژانر پرهیز کرده است.
بلوند اتمی از نظر تجاری عملکرد نسبتا موفقی ارایه کرد و در حالی که با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شده بود در گیشه ۱۰۰ میلیون دلار فروخت. تا امروز اخباری نیز درباره ساخت دنبالهای از این فیلم سینمایی منتشر شده است. گفته میشود که دنباله این اثر اکشن به شکل انحصاری برای شبکه
نتفلیکس تولید میشود.
۹- بیبی راننده (Baby Driver)فیلم سینمایی
«بیبی راننده» به کارگردانی
ادگار رایت محصول سال ۲۰۱۷ میلادی است. یک اکشن جنایی با بازیگرانی چون
انسل الگورت،
لیلی جیمز و
کوین اسپیسی که روایتگر داستان یک راننده ماهر به نام
بیبی/مایلز (با بازی
انسل الگورت) است. شخصیتی عاشق موسیقی که ناگزیر وارد یک جریان جنایی میشود و خود را در مسیر سرقتی دشوار و خطرناک قرار میدهد. او به دنبال رهایی از این وضعیت و رسیدن به معشوقهاش
دبورا (با بازی
لیلی جیمز) است.
ادگار رایت یکی از فیلمسازان هیجانانگیز دهه گذشته است و
بیبی راننده به عنوان خلاقانهترین فیلم او شناخته میشود. اثری که کاملا موزیکال نیست اما موسیقی را به شکلی متقاوت و بدیع در این اثر سینمایی به کار برده به شکلی که با جزییات شخصیتی نقش اصلی فیلم آمیخته شده است چرا که موسیقی بخشی جداییناپذیر از زندگی
مایلز است. در واقع عملکرد این راننده جوان با ترکیب درستی از به کارگیری موسیقی و ریتم صحنههای اکشن تماشاگر را غرق در جهان خود میکند.
از سوی دیگر طراحی و تدوین خوب
بیبی راننده این اثر را در بین فیلمهای اکشن سالهای اخیر برجسته میکند. صحنههای تعقیب و گریز چه با ماشین و چه بدون آن موفق از کار درآمدهاند و نمونهای بهترین تعقیب و گریزها را برای مخاطب تداعی میکنند. در این لیست فیلمهای متعددی وجود دارند که واجد نوعی خلاقیت و نوآوریاند اما بدون اغراق باید گفت
بیبی راننده یکی از مبتکرانهترین و هیجانانگیزترین نمونهها است.
این اثر
ادگار رایت موفق شد بیش از ۷ برابر بودجه اولیه تولید خود فروش داشته باشد و در حالی که با مبلغی حدود ۳۴ میلیون دلار ساخته شد حدود ۲۲۷ میلیون دلار فروخت. این فیلم اکشن همچنین در سه بخش بهترین تدوین، بهترین تدوین صدا و بهترین صداگذاری نامزد دریافت جایزه اسکار شد که از اهمیت صدا و موسیقی در این فیلم خبر میدهد.
۸- لبه فردا (Edge of Tomorrow)فیلم سینمایی
«لبه فردا» اثری اقتباسی است از رمان ژاپنی
« فقط باید بکشی» نوشته
هیروشی ساکورازاکا که سال ۲۰۱۴ میلادی اکران شد. کارگردان فیلم
داگ لیمان از ستارگانی چون
تام کروز و
امیلی بلانت برای ساخت این اکشن علمی-تخیلی استفاده کرده است.
لیمان کارگردان آثاری چون
«هویت بورن» و
«آقا و خانم اسمیت» است.
فیلم در زمان آینده جریان دارد؛ روزگاری که عمده بخشهای اروپا توسط یک نژاد بیگانه تسخیر شده و افسری بدون سابقه جنگی درگیر عملیات علیه این موجودات شده است. اما این داستان نهچندان تازه را چه نکتهای جذاب و تماشایی میکند؟ داستانی که فیلم روایت میکند درون یک حلقه زمانی در جریان است و مدام به نقطه اول بازمیگردد. در واقع
تام کروز نقش سربازی را بازی میکند که هر روز باید با بیگانگان و موجودات فرازمینی که به زمین هجوم بردهاند بجنگد و هربار که کشته میشود زنده شده و دوباره داستان از نقطه اول تکرار میشود با این تفاوت که او هر بار تجربه مرتبه قبل را در حافظه دارد و میتواند در مسیر موفقیت از این تجربه بهره ببرد.
تام کروز در بخش اعظم حرفه خود نقش شخصیتهایی قدرتمند و موفق را بازی کرده؛ افرادی با مهارتهای گوناگون و خیرهکننده. اما بازی او در
لبه فردا بسیار متفاوت است. اینجا
کروز باید نقش یک شخصیت ترسو را ایفا کند که اتفاقا عملکرد چندان درخشانی هم ندارد. همین ویژگیها این نقش را پیچیدهتر کرده و فرصت بهتری در اختیار
کروز قرار داد تا خود را بار دیگر به عنوان یک بازیگر برجسته نشان دهد.
لبه فردا یکی از بهترین فیلمهای اکشنی است که با مضمون سفر در زمان در یک دهه اخیر به نمایش درآمده اما با وجود نقدهای مثبت گسترده آنقدرها هم نفروخت. گرچه فیلم ۱۷۸ میلیون دلاری لیمان حدود ۳۷۰ میلیون دلار فروخت اما با در نظر گرفتن هزینههای تولید سنگین آن و سایر هزینههایی که احتمالا صرف تبلیغات شده است انتظار عملکرد بهتری از این اثر در گیشهها وجود داشت.
۷- هانا (Hanna)دختری شانزده ساله به نام
هانا (با بازی
سیرشا رونان) توسط پدرش
اریک (با بازی
اریک بانا) برای تبدیل به یک آدمکش حرفهای تعلیم میبیند.
اریک قبلا در سازمان جاسوسی آمریکا مامور کارکشتهای بوده و میخواهد دخترش را مثل خودش تربیت کند. او میخواهد
هانا را به ماموریتی در اروپا بفرستد اما پیش از انجام آن
اریک و
هانا توسط ماموری باهوش و بیرحم به نام
ماریسا (کیت بلانچت) و عوامل او شناسایی شده و تحت تعقیب قرار دارند.
رونان تمام مهارتهای خود را برای انجام کارهای بیرحمانه به کار میگیرد اما هنوز در درون خود سطحی از عطوفت و میل به ارتباط با دیگران را احساس میکند.
رونان با بازی سرد و چهرهای بدون لبخند توانسته نقش درخشانی را که وزنه سنگینی برای فیلم است به بهترین شکل ایفا کند و تماشاگر را با شخصیتی همدل و همراه سازد که هرگز با محبت رو به رو نبوده است.
هانا محصول سال ۲۰۱۱ میلادی به کارگردانی
جو رایت توانست بازیگر فوقالعادهای را مثل
سیرشا رونان به جهان معرفی کند. صحنههای اکشن تاثیرگذار، موسیقی فیلم که توسط گروه
کمیکال برادرز (گروه دونفره موسیقی الکترونیک) ساخته شده، فضای بصری اثر که در یک تم پارک متروکه میگذرد و حضور
کیت بلانشت از
هانا اثری فراموشنشدنی و منحصر به فرد ساخته است.
هانا که محصول مشترک آمریکا و آلمان است با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت فروش ۶۵ میلیون دلاری را تجربه کرد.
جو رایت کارگردان این اثر اکشن کارگردانی آثاری چون
«غرور و تعصب»،
«آنا کارنینا» و
«تاریکترین لحظات» را هم در کارنامه دارد.
۶- کینگزمن: سرویس مخفی (Kingsman: The Secret Service)میتوان گفت
متیو وان توانسته است با ساختن این اکشن جاسوسی و کمدی اثری به مراتب سرگرمکنندهتر از بسیاری از فیلمهای
مجموعه جیمز باند خلق کند. در این اثر سینمایی
تارن اگرتن در نقش
اگزی/گری آنوین یک کودک خیابانی است که توسط
کالین فرث در نقش
هری هارت به یک سازمان جاسوسی راه پیدا میکند تا آموزشهای لازم را ببیند.
هری هارت یک جاسوس کهنهکار است که مربیگری
اگزی که جوانی بیپروا اما خوشرفتار و با اعتماد به نفس است را به عهده میگیرد.
کینگزمن تا حد ممکن از قالبهای آشنای فیلمهای اکشن عبور میکند. این اثر با تمام توان سعی میکند کلیشهای نباشد؛ تلاشی که در مجموع نتیجهاش قابل تحسین است. گرچه
کینگزمن: سرویس مخفی صحنههای نزاع خیابانی بسیار شدیدی دارد که ظرف یک دهه گذشته از بعضی زوایا حقیقتا بیسابقهاند.
این اثر سینمایی محصول سال ۲۰۱۵ میلادی است و بازیگرانی چون
کالین فرث،
ساموئل ال. جکسون،
مارک استرانگ،
تارون اگرتون و
مایکل کین در آن به ایفای نقش میپردازند. موفقیت این فیلم اکشن باعث ساخت دنبالهای بر آن تحت عنوان
«کینگزمن: محفل طلایی» اما باید تاکید کرد که این دنباله ابدا به موفقیت اثر اصلی نبود.
کینگزمن: سرویس مخفی بخاطر سکانسهای اکشن، بازیهای قدرتمند و کمدی سیاه اثرگذارش مورد تحسین قرار گرفت. این اثر سینمایی که با بودجهای بین ۸۰ تا ۹۵ میلیون دلار ساخته شد بیش از ۴۱۴ میلیون دلار فروخت که نشان از موفقیت تجاری آن دارد.